باران تنهایی

«باتب تنهایی جانکاه خویش زیرباران می سپارم راه خویش»

باران تنهایی

«باتب تنهایی جانکاه خویش زیرباران می سپارم راه خویش»

ساعت پنج صبحه من برطبق روال روزهای گذشته تا صبح بیدار موندم  

البته روزهای قبل تا لنگ ظهر می خوابیدم اما امروز یک ساعت دیگه باید تو قطار باشم برم تهران شب هم در فرودگاه امام خمینی تا نصف شب منتظر پرواز بمونم و با یکی از اقوام با هواپیما بریم استانبول اونجا هم به انتظار پدر جان وعمه جان ها تا با ماشیناشون(2ماشین)ازسفردورودرازشون برسن استانبول دوسه روزی واسه دل ما و خریدعمه ها و بقیه توقفی کنندو بعدا برگردیم همین جا ..! 

می شه یه سفر یه هفته ای که چند روزی از ماه مبارک رو هم شامل می شه..از این بابت واقعا عذاب وجدان دارم اما از طرفی وقتی که کنکور داشتم همشون رفتن مسافرت منم نشستم کنج خونه مثلا درس بخونم..برا همین می خوام برم ..امیدوارم به خاطر این مسافرت از فضایل ماه رمضون بی نصیب نمونم   

هرچه هستیم و هر کجا هستیم خودمان اینطور خواستیم..