آروم آروم روی سنگفرش های راه باریک بی انتهای بین درختان پاییزی قدم میزنم.خش خش آرامش بخش و دوست داشتنی برگها رو زیر چکمه هام احساس میکنم.سوز سرما و وزش بادی که برگها رو به رقص درمیاره رو تا مغزاستخونم حس می کنم.دست به سینه،سرم رو توی ژاکتم فرو می برم.. قدم زنان،بی هدف،خیره به سنگفرش غرق در اندوهی میشم که خاطرات دردآور گذشته و هوای خشن و سرد اطرافم مسببش شدن..
اوج گرفتن هم زمان تپش قلبم و یخ زدن عمق وجودم ن به خاطرسرما ک سردی معشوق بی احساس و مغرورم رو با قطره های اشک گرمم تسکین میدم.
من اینجا تنهام...و تنها خواهم ماند..عشقی ک غرورتو خورد کنه،عشقی ک شادیو ازت بگیره و قلب رنجور بهت میده،جدا از اینها وافاداری ب کسی ک دوست نداره و برای احساست ارزشی قایل نیست،این عشق همون بهتر ک زیر سیل قطره های اشکت شسته و مدفون بشه..
و تو تنها با ذره غرور باقی مونده،دل شکسته اما آروم وشاد از بلند شدن بعد از زمین خوردن تا افق زندگیت به راهت ادامه بدی..
با سلام
چنانچه می خواهید در دنیای اینترنت بهتر و بیشتر دیده شوید فقط این کار را به ما بسپارید/
با ما شمارشگر بازدید سایت خود را منفجر کنید/
ما کاری می کنیم تا به طور چشمگیری بازدید از وبلاگ و وب سایت شما افزایش پیدا کند
100 هزار بازدید در طول یک هفته
200 هزار بازدید در طول 10 روز
700 هزار بازدید در طول یک ماه
http://bazbinafza.blogsky.com
http://bazbinafza.rozblog.com
عجب!!